برف روی نوار شمالی
داستانهای انگلیسی - قرن 21م.
این تصادف یکی از آن موارد احمقانه بود. از آن دسته رخدادها که قرار است بعدها به آن بخندید. این رخداد در پیست یخی استریهام پیش آمد. سایمون فکر میکرد که اگر یک روز بعد از ظهر به آنجا برویم، حسابی خوش میگذرانیم. با هم به ان جا میرفتیم و شگفتا که هیچکدام اسکیت سواری بلد نبودیم. تا حالا چنین کاری نکرده بودیم. سایمون از من ماهرتر بود. او توانست بدون گرفتن لبهی پیست، روی پاهایش بایستد؛ اما من از اینکه آنجا بودم لذت نمیبردم. اسکیتها مثل یک پای آهنی سنگین بود و این گونه به نظر میرسید که پیست بی انتهاست.