زنی آمد مرا بپوشد
شعر فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر، شامل شعرهایی در قالب نو، با مضمونهای اجتماعی و عاطفی است. در شعرهای شاعر این مجموعه، مفاهیم، عناصر، زمان، مکان و اشیا همواره در حال فرو ریختن و تجزیه شدن هستند. حتی عشق، این آخرین پناهگاه و شاید تنها نقطة ثقل هستی به اسباببازی کوکداری بدل میشود، که ناگهان کوکش تمام شده است. در پایان، بازتاب شعرهای آزیتا قهرمان در نگاه افرادی چون محسن میهندوست و فرشید عبداللهزاده آورده شده است. پارهای از عنوانهای این سرودهها عبارتاند از: از نامها تو ماندهای؛ جملههای تن ناتمامند؛ آیینه کوتاهتر از گفتوگوست؛ قایقی که مرا آورد؛ زنی که آمد مرا بپوشد؛ زیر همین باران؛ روز هشتم؛ اینجا حومههای کلاغ است؛ ساعت تمام شد؛ وصلههای نارنجی؛ مادر؛ با گیلاسهای شرور؛ و گرسنه میمیرم.