استبداد علم
علوم - فلسفه / فلسفه و علم
«پل فایرابند» از بزرگترین فیلسوفان علم قرن بیستم است. او در کتاب حاضر، عناصر اصلی فلسفه بالیده و جاافتاده خود را استادانه با داستان بسیار جذابی درآمیخته است: داستان ظهور عقلگرایی در یونان باستان که سرانجام به تکوین و تثبیت «جهانبینیِ علمیِ اسطورهای» منتهی شده است. استدلال فایرابند، این است که برخی مفروضاتِ بسیار شایع و مبناییِ «علوم تجربی» به کل کاذباند، و عناصر اساسیِ ایدئولوژیِ علمی برمبنای تعمیماتِ بسیار سطحیای بنا شده است که سوءفهمهای مضحکی از ماهیت حیات بشری به دنبال داشته است. او میگوید نظریهپردازیهای علمی نهتنها مسائل مبرم عصر ما، نظیر جنگ و فقر را حل نکرده است بلکه بهجای مواجهه با امور جزئیِ واقعی که میتواند حیات بشر را معنادار سازد، به تجلیل و تکریم کلیبافیهای فانی میپردازد. از آنجا که عینی بودن و جهانشمولبودنِ علم بر تجرید و انتزاعگری مبتنی است، این امور به معنای دقیق کلمه تبعات نامطلوبی به همراه خواهد داشت، چراکه انتزاع میان اندیشهها و تجربههای ما شکاف میاندازد و سرانجام به زوالِ هردو میانجامد. اصحاب نظر، بهرغم ارباب عمل، تمایل دارند که استبداد را از طریق مفاهیم خود تحمیل کنند و به دور از تجارب درونیای که زندگی را معنادار میسازند، دست به تجرید و انتزاع بزنند. فایرابند استدلال میکند که تجربه عملی نسبت به هر نظریه محضی که تاکنون وجود داشته، برای نیل به واقعیت راهنمای بهتری است و تأکید میکند که هیچ استبدادی نیست که نتوان در مقابل آن ایستاد، حتی اگر با بهترین نیات ممکن اعمال شود.