پدر و کورهها
((پدر و کورهها)) داستان نوجوانی است به نام جلال که با خانوادهاش روزگار را به تنگدستی و فقر سپری میکنند .پدرش از شب تا صبح در کشتارگاه کار میکند تا بتواند خرج تحصیل او را فراهم سازد این در حالی است که مادرش از سوءتغذیه دچار ضعف شده است .با این همه جلال دل به درس نمیدهد و شاگرد بسیار تنبلی است . او به جای درس خواندن، دائم با بچههای مدرسه کتککاری میکند و بر مشکلات پدر و مادرش میافزاید .سرانجام یک واقعه جلال را دگرگون میسازد :شبی مادرش خون سرفه میکند و او را به بیمارستان میرسانند .جلال هم نصف شب به دنبال پدرش به کشتارگاه میرود .او پدر را در مقابل کورههای داغ و پر سر و صدا و در فضایی آکنده از تعفن شدید مییابد و به شدت متاثر میشود ;به گونهای که از آن پس با جدیت درس و مشق را دنبال میکند و مرتبه اول را از آن خود میسازد و پس از آن به دانشگاه راه مییابد . داستان برای نوجوانان و جوانان نگاشته شده است .