باید لبخند بزنم: "یک داستان زیبا درباره مثبتاندیشی کودکان"
داستانهای کودکان و نوجوانان / مثبتنگری / کودکان - راه و رسم زندگی - داستان / لبخند
کتاب مصور حاضر، جلد دوم از مجموعه «فکرهای کودکان» و داستانی درباره مثبت نگری و لبخند است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: ««سوفی» و «تانی»، سر راه مدرسه، گلهای زرد زیبایی را چیدند. وقتی «سوفی» به خانه رسید، گلها را در آب گذاشت، تا زود پژمرده نشوند. اما هنگام خواب، دید که گلهایش پژمرده شدند. «سوفی» فکر کرد که گلها عمر طولانی ندارند. اما صبح با تعجب دید که گلها هنوز زنده هستند. «سوفی» با خودش گفت: گلها فقط غمگین و خوابآلود شده بودند».