کودکان در حلبچه میمیرند
نمایشنامه فارسی - قرن 14
دروازة شهر حلبچه، از بمب شیمیایی غبار گرفته و تعدادی اجساد زن و کودک بر زمین افتاده است. دو پیرمرد، شهر را ترک نکردهاند تا اجساد کودکانی که کشته شده و هیچکس آنها را از زمین برنداشته است، دفن کنند. رزمندهای ایرانی از حلبچه، برای کمک به دختربچة 12 ساله که دنبال برادر کوچکش میگردد، تلاش میکند. سه دزد که برای دزدیدن اموال مردگان آمدهاند با اجساد فرزندان و اقوام خویش روبهرو میشوند. نمایشنامة «کودکان در حلبچه میمیرند»، حکایت قربانی شدن پاکی و معصومیت کودکانی است که ناخواسته درگیر جنگ شدند. کودکانی که بیهیچ گناهی از گزند بازی هولناک بزرگان در امان نماندند و جان باختند، بی آن که نام پاکشان را کسی بداند.