اما
داستانهای انگلیسی - قرن 18م.
"اما" مادر ندارد و با پدرش، آقای "وود هاوس" که اغلب بیمار است، زندگی میکند. اما که پس از ازدواج مربی و خواهرش تنها مانده و کدبانوی خانه شده است، خود را بسیار مهم احساس میکند و میکوشد دنیای کوچک پیرامونش را با حسن نیت اندکی جاهطلبانه اداره کند. مثلا در صدد برمیآید تا زمینهی ازدواج "هریت اسمیت"، دختری را که به عنوان همدم در خانهی خویش پذیرفته است، با کشیش محل فراهم سازد. کشیش که از محبتهای اما سوء تعبیر کرده، از او تقاضای ازدواج میکند و پاسخ رد میشنود. در این میان، "فرانک چرچیل"، ناپسری مربی اما، که پنهانی با "جین فرفیکس" نامزد شده است، برای پنهان داشتن این علاقه و پیوند، نسبت به اما توجه بسیار نشان میدهد. اما خود را دلباختهی او میپندارد. اما نامزدی پنهان آشکار میشود و دختر جوان دچار سرخوردگی تازهای میشود و چون درمییابد که هریت امیدوار است به همسری آقای ناتیلی درآید، رنجش افزون میشود. ناتیلی یکی از افراد نادری است که عیبهای اما را میشناسد و جرات میکند او را از بابت آنها ملامت کند. اما دلیل رنج اما علاقهی وی به ناتیلی است. داستان ناگهان به خوشی پایان میگیرد، زیرا ناتیلی از اما خواستگاری میکند. تمام ارزشهای این اثر در وجود زن قهرمان داستان تمرکز یافته است که نویسنده با مهارت و انسانشناسی بسیار، منش او را توصیف کرده است. این زن، نمونهی زنان جوان بورژوا و یا خردهبورژوا است؛ زنی مغرور، کمی سلطهجو، اما بسیار خوشقلب و آمادهی اصلاح شدن.