هزار غزل سنمار
غزلیات((حاج عبدالحمید سنمار)) متولد 1302شمسی در شیراز، در این کتاب، برحسب حروف آخرین قوافی یا ردیفها به صورت الفبایی، به طبع رسیده است .برای نمونه یکی از این غزلها را در پی میآوریم :سوزم از فرط غمت مانند شمع نیمه شب/ همچو پروانه فدایت جان کنم از سوز تب/ آنچنان گریم که گردد سیلی از چشمم روان/ تا کنم خامش دمی آتش که دارم از حطب/ خرمن هستی چرا سوزی تو جانا از فراق/ شفقتی کن همتی پایین بیا خود از غضب/ کاهشی ده از جفایت خواهشم بنما قبول/ کن عطایم بوسهای آخر تو از آن خال لب/ گر کنی احسان به مسکینی و یا اعطای حق/ از تو معشوقی کرم بر عاشقی نبود عجب/ گر دهی زهر به دستت به که غیرم از شراب/ ریزد اندر جام زرین پر کند می از عنب/ ور دهی فحشم یقین دشنام تو بر من سزاست/ نوش دارو باشدم زان لب چوام سازی تو سب ....