یادم تو را فراموش
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة رمانی فارسی، با موضوع عاشقانه و اجتماعی است. «مانی» نویسندة جوانی است که شاهد بدرفتاری پدر با مادر و سرانجام مرگ مادرش بوده است. از مادر ثروت کلانی به وی رسیده بود و مانی برای آمرزش مادر، مقداری از پول را خیرات میکرد. روزی او در مسیر خود، به جوانی برمیخورد که برای فروش کلیه آمده بود. مانی در مقابل پرداخته مبلغی میلیونی، از جوان میخواهد که داستان زندگیاش را بازگو کند، امّا جوان دفترچة خاطرات دختری به نام «بهار» را میدهد که به بیماری مبتلا است. بهار در جوانی به دلیل بیوفائیش به عشق خود به نام «یکان» و ازدواج با پسرداییاش «حامد» روزگار بسیار سختی را می گذراند و پشیمان و نادم از بیوفایی خود نسبت به کیان و سرخورده از رفتار سرد کیان، در بیست و پنج سالگی، در مقابل چشمان مانی و کیان و حامد و... فوت میکند.