تصمیم بهاره
داستانهای اجتماعی / داستانهای تربیتی
در جلد دوم از مجموعهی حاضر که برای گروه سنی "ب" نگاشته شده، ماجرای دختری به نام "بهاره" بازگو میشود که قرار بود همراه پدر و مادرش برای گردش به خارج از شهر بروند. او منتظر پدرش بود تا همراه کامیون بزرگش ـ که به وسیلهی آن کار میکرد و برای جابهجا کردن بار به شهرهای دور و نزدیک سفر میکرد ـ به خانه بیاید. اما پس از مدت زمانی طولانی، آنها مطلع میشوند که پدر به دلیل سرعت بالا دچار سانحه شده و در بیمارستان بستری است. "بهاره" با این پیشآمد به خودش قول میدهد هر زمان بزرگ شد، آهسته رانندگی کند.