سبد سفارش شما خالی است!

در کتاب حاضر رمانی آمریکایی از قرن بیستم درج شده است. اندکی قبل از ظهر 21 اکتبر، «لکدِدت ساندرِز» به اتّفاق معلّم خود، «چاک تامسون» با هواپیمای ملخی «سینکا»، در شهر «چسترزمیل» آموزش پرواز می‌دید که ناگهان سقوط کرده و هر دو فوت می‌کنند. این اتّفاق و عوامل ماورای آن باعث آسیب به دیگران از جمله کشته شدن کلنستر محل «هاوارد پرکینز» و جدایی شهر از بقیة جهان می‌شود. با کشته شدن ملکه نتر، بزرگ‌ترین رقیب وی «جیم بزرگه» که فروشندة ماشین‌های دست‌ دوم و دومین نمایندة شهر است، آسوده خاطر می‌شود. او بلافاصله یکی از دوستان خود به نام «پیتر راندولف» را به عنوان کلانتر جدید شهرک معرفی می‌کند و پسر «جونیور» و دست نشاندگان خود را نیز وارد نیروی پلیس شهرک می‌کند. پسر «جیم» وضعیت جسمی نامساعدی دارد و دختری را کشته است. در همین حین، از سردبیر روزنامة محلّی «چسترزمیل» خواسته می‌شود تا مرکز گنبد نامرئی را که به دور شهر کشیده شده است، بیابد امّا سردبیر به اتهام جنایاتی که مرتکب نشده دستگیر می‌شود و مردم شهر درگیر ماجراهای عجیبی شده و مدّت‌ها در بی‌سامانی به سر می‌برند.