شکلات تلخ
امروز «گلی خانم» همسایة ما، به خانهمان میآید. من و عروسکم خیلی دوستش داریم، همیشه به من شکلاتهای خوشمزه میدهد. مامان با اخم همیشه مانع دیدن من و گلی خانم میشود. او امروز آمد تا از داداش «علی» یک کتاب دانشگاهی بگیرد، علی با پدرم در اتاق خوابیده است. مامان به گلی خانم میگوید علی خانه نیست و بعد هم میگوید ما خیلی وقت است که شیرینی علی و دخترخالهاش «فتانه» را خوردهایم، آنها یکدیگر را دوست دارند. این حرفهای مامان واقعیت ندارد. مامان فکر میکند چون مادر گلیخانم خیاط است و او هم دانشگاه میرود، آنها پولی برای تحصیل و جهیزیة او ندارند و علی باید همة اینها را بپردازد. جلد دوم از مجموعة «آثار نوقلمان ادبی» مشتمل بر داستانهای کوتاهی چون شکلات، گریز، یادگاری، درد، و وفا است. داستان مذکور، «شکلات» نام دارد.