عشق ناتمام
داستانهای فارسی - قرن 14
داستانی از زندگانی یک دختر جوان و فراز و نشیبهای زندگی او است. در این داستان، سرنوشت دختری به نام غزل که قول ازدواج به پسری به نام مسیح داده بود و زیر قولش زده بود، بیان شده که در شب عروسی خویش توسط همان پسر ربوده شده و ماجراهای تلخی را هر دوی انان بعد از این حادثه تجربه میکنند. در این داستان احساسات و مشکلات دختران و پسران به ویژه در زمینه ازدواج و مسایل قبل و بعد از آن، منعکس شده و برخی از مسایل مربوط به ارتباط دختر و پسر با توجه به حساسیتها و مسایل فرهنگی حاکم در جامعه ایران، بیان شده و لزوم توجه به عواطف دوران جوانی به ویژه برای دختران، مورد تأکید قرار گرفته است.