آشتی ابرها
این داستان مصور و رنگی که برای گروه سنی "ب "به طبع رسیده، درباره دخترکی به نام "ستاره "است که در عالم خیال میکوشد ابرها را متقاعد سازد تا بر زمینهای خشک پدربزرگش ببارند .ستاره که شاهد ناراحتی پدربزرگ به خاطر کم آبی و نباریدن باران و خشک شدن گیاهان است، در عالم خیال، به سراغ ابرهای سیاه بالای کوه میرود و با تلاش زیاد آنها را به دوستی با ابرهای سفید متقاعد میکند و بدین ترتیب، ابرها بر فراز گندمزار میبارند .او پس از بارش باران، سحرگاه همراه پدربزرگ به تماشای رنگین کمان زیبا مینشیند .