قصه های جنگل
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای حیوانات / داستانهای کوتاه فارسی - ادبیات کودکان و نوجوانان
موش کوچولو سرش را از لانه بیرون آورد و گفت: باران بند آمده؟ و به آسمان نگاه کرد. سنجاقک گفت ببین چه رنگین کمان زیبایی! موش کوچولو بیرون آمد و گفت: وای چه زیبا! حاضری پیش رنگین کمان برویم؟ سنجاقک گفت: خیلی دور است نمیتوانیم. موش کوچولو گفت: چه بد! خیلی دلم میخواست... بچههای عزیز! آیا موش کوچولو میتواند پیش رنگین کمان برود؟ تازه این یکی از ماجراهای زیبای قصههای جنگل است. امیدواریم از قصههای جنگل خیلی لذت ببرید.