فرشین
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
"فرشین"، داستان دختری پنجاه ساله با همین نام است که روزی به رییس اعلام میکند بنابر ادعای پزشک به زودی بینایی خویش را از دست میدهد. وی در ازای خدمت چندینسالهی خویش از رییس میخواهد تا کاری را برایش انجام دهد. فرشین در ادامه از عشقی میگوید که به سرانجام نرسید و وی نتوانست با جوانی که به او علاقهمند است ازدواج کند. سالها بعد به خبری در روزنامه برخورد میکند که از جوان به عنوان مدیر نمونه نام برده شده است. فرشین به صورت ناشناس نامهای برای وی نوشته و تبریک میگوید و این سرآغاز یک دوستی کتبی بیست و چند ساله میشود. اکنون فرشین از رییس میخواهد تا هفتهای یک بار نامههایی را که او دیکته میکند، تایپ کرده و برای یار دیرآشنا بفرستد تا ارتباط آنها همچنان برقرار باقی بماند. کتاب پیش رو دربردارندهی 12 داستان کوتاه است که از آن جمله میتوان فرشین، در غربت شب، تصویر یک عشق، گریز از خویشتن، آن شب زنی گم شد، و شکست موج را نام برد.