پرستوی کنجکاو
مراقبت از سلامت شخصی - داستان / داستانهای اجتماعی
در اولین روز عید خانواده «پرستو»، پدر و مادرش، «غزل» و «یاسین» خواهر و برادر کوچکترش به منزل مادربزرگ رفته بودند تا سال تحویل کنار او باشند. پرستو تلاش میکند تا خواهر و برادر کوچکترش را از خوردن آجیل و شیرینی زیاد نهی کند. یاسین که متوجه اعتراض پرستو شده به حیاط میرود. ناگهان یاسین پرستو را صدا میزند و یک پرنده کوچک به او نشان میدهد ...