دختر کبریت فروش
داستانهای کودکان (دانمارکی) - قرن 19م.
کتاب مصوّر حاضر، داستانی با مضمونی اجتماعی است که برای مخاطبان گروه سنّی (ب) تدوین شده است. در این داستان آمده است: دخترک فقیری در شب آغاز سال نو، برای فروش کبریتهایش در خیابانهای شهر پرس میزند. در طول شب حتّی کفش یادگاری مادرش از پایش در میآید و بیشتر احساس سرما میکند، امّا نمیتواند بازگردد زیرا پدرش تا کبریتهایش را نفروشد اجازه نمیدهد که به خانه برود. دخترک شروع به روشن کردن کبریتها میکند تا گرم شود و با هر کبریت رویایی قشنگ ظاهر میشود. در پایان، دخترک با مادربزرگش به دیدن خدا میروند و صبح روز سال نو عابران جسد دخترک را در خیابان پیدا میکنند. در این داستان عاقبت فقر و عدم توجّه آدمها و رهگذران به افراد فقیر نمایش داده شده است.