مردی که هیچ بود
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارنده رمانی از «مرتضی احمدی» است. راوی این داستان، با لحن گفتگوهای محاوره مردمان تهران، یا اصطلاحا طهرون قدیم داستان را روایت میکند. در بخشی از کتاب میخوانیم: «یاشا کمی چاق و تپل و سرخ و سفید بود، لب پرخندهای داشت. همه جا هم جاش بود. با اون لهجه شیرین نیمهآذریش توجه اطرافیانش رو به خودش جلب میکرد، قاپشونو میدزدید و یار غارشون میشد.»