آهو کوچولو
همه حیوانات جنگل، آهوی کوچک و زیبایی را که تازه به دنیا آمده بود، دوست داشتند. مادرش با افتخار میگفت: "تو باید طوری بزرگ بشوی که مثل پدرت قوی و شجاع باشی". مادر، آهو کوچولو را نزد پدرش برد. او گوزن باشکوهی بود. آهو کوچولو به پدرش گفت که میخواهد مانند او باشد. پدر نصیحتش کرد و گفت: "تو میتوانی مثل من باشی، اما باید به حیوانات ضعیف کمک کنی و به آنها وفادار باشی". روزها گذشت و آهو کوچولو بزرگ شد و راه پدرش را ادامه داد و مانند او به گوزن باشکوهی تبدیل شد. او از همۀ حیوانات جنگل محافظت کرد و به همین دلیل همۀ آنها در صلح و صفا زندگی میکردند.