مشکی از اشک! (داستان، خاطره)
نگارنده در این کتاب مجموعهای از خاطرات، تجربهها، داستان و گزارش را در ارتباط با جنگ تحمیلی ایران و عراق فراهم آورده است. در بخشی از خاطرهی "عروسکی از آن کودکی"، میخوانیم: "وارد خانهی دیگری میشوی؛ بی اجازه! و باز ریخت و پاش! دستت را پایین میآوری و چیزی را برمیداری. چیست؟ عروسکی است! لابد از آن کودکی! سر عروسک درانده شده است. چیست بر تن او؟ لباسی است دوخته بر تنش. به درز لباس مینگری! چه ناشیانه نخها را عبور دادهاند! کجاست الان آن دختربچه؟ در کدامین چادر جنگزدگان و در کجا؟ آیا اصلا زنده است ...".