شاید فردا
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی با موضوع عاشقانه و اجتماعی است. «مارال» دختر دانشجویی است که به اتّفاق مادرش «دختر صحرا» زندگی میکند. در شناسنامة مادر مشخصات همسر قید نشده، ولی در شناسنامة «مارال» قید شده است. «مارال» در دانشگاه با همکلاسی خود «وفا شفیعی» آشنا شده و صمیمیتی بین آنها ایجاد میگردد. این آشنایی باعث میشود «مارال» با پدر وفا، «استاد شفیعی» آشنا شود. برخورد «استاد شفیعی» با مادر «مارال» که زمانی عاشق یکدیگر بودند، مادر را به گذشتههای دور، عشق دوران جوانی میکشاند. عشقی که توسط زورگوییهای ارباب و خان روستا، یعنی پدر «مارال» به تاراج رفته بود.