رعد شکسته وجدان
"ایراندخت مریمی"، سالهاست که در آلمان زندگی میکند. او در این کشور دچار اغتشاشات روانی میشود و در مراجعه به روانپزشک متوجه میشود که مشکل اصلی وی از مظاهر تمدن و تضاد آن با توحید است. او سپس به کندوکاو دربارهی ادیان مختلف اعم از دین یهود و مسیحیت و مطالعهی انجیل و تورات میپردازد. اما به این نتیجه میرسد که هیچیک از این ادیان کامل نیستند. او سرانجام به مطالعهی قرآن روی میآورد و سرانجام گم شدهاش را در قرآن و عمل به دستورات آن مییابد و بدینترتیب به آرامش درونی میرسد.