اسب خاکستری و دماغ آلبالو
موضوع کتاب حاضر، داستانی تخیلی و مصوّر است که برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) تدوین شده است. در یک مزرعة زیبا و سرسبز، «سفید خانم» اسب مادّه با «آقا مشکی»، اسب نر زندگی راحتی را میگذراندند. «سفید خانم» کره اسب خیلی زیبایی به نام «خاکستری» به دنیا میآورد که یک سم ندارد و نمیتواند راه برود. پدربزرگ با چوب آلبالو، برای او یک سم چوبی میسازد تا «خاکستری» به کمک آن بتواند راه برود. امّا «خاکستری» نمیتواند مانند اسبهای دیگر تند بدود یا یورتمه برود. آنها یک روز به پیشنهاد «بچّه اردک» به کنار رودخانه میروند و آنجا یک سبد پیدا میکنند که در آن نوزاد انسانی قرار دارد. آنها سبد را با خود به خانه میآورند. دماغ نوزاد مانند آلبالو قرمز بود بنابراین اسم او را «دماغ آلبالو» میگذراند. اسبها به کمک هم از نوزاد مراقبت میکنند تا اینکه برادر نوزاد به دهکده میآید تا نوزاد را ببرد.