راه غریب
این داستان که براساس رویدادهای واقعی از دوران کودکی نویسنده به رشته تحریر درآمده درباره نوجوانی است به نام رضا که روزی از دست کتکهای مادرش، خانه را ترک میکند و راه روستایی را که خواهرش در آن زندگی میکند، در پیش میگیرد .رضا پس از پشت سر گذاشتن ساعتهایی وهمانگیز که تاریکی هوا نیز بر ترس تنهایی او میافزاید، عاقبت به منزل خواهرش میرسد .از سوی دیگر مادر او نیز به هر طریقی خودش را به روستا میرساند و با دیدن پسرش، برخلاف تصور رضا، او را در آغوش میکشد و میبوسد .عملی که رضا را از کارش پشیمان و شرمنده میسازد .