دلشوره
داستانهای فارسی - قرن 14
دلشوره، بیتابی و بیقراری زنی 44 ساله است که همسرش او را بیاطلاع ترک کرده است. پناه بردن به خدا و تسلیم شدن به رضای خداوند، رضایتی برایش ندارد. عبارتهای صبور باش و طاقت بیار برای او بیمعناست. او هیچ واژهای برای تسکین خود نمییابد و همچنان درگیر دلشورهای موذی و افکار تلخ است. او مدتی، خود را به خونسردی زده است. اما طعنة اطرافیان او را خشمگین میسازد، خشم او تبدیل به ترس و ترس او تبدیل به عجز میشود و عجزش با اشکهایش سرازیر میشود. به یاد بدرفتاری و بیاعتناییهای همسرش زمان بیماری و عمل جراحی میافتد. بیاعتناییهای همسر و خونسردی ظاهری زن، چهرهای استثنایی از زندگی برای اطرافیان ترسیم میکند. در این کتاب داستانهای کوتاه دیگری با عنوانهای نامة اقبال، ختم عمو، معرکه، اجاق، موج، بابا، هشتپا، مسافر و... از زبان اولشخص به نگارش درآمده است.