صفیه مادر من
داستانهای فارسی - قرن 14
حمید، جوانی از خانوادهای اصیل و پولدار است که تحت حمایتهای خانواده به خصوص پدر با اراده و مصمم و خودرای خود است. اما زمانی که عاشق دختری به نام حوری میشود، چهرة دیگر زندگی را میبیند. پدر که خواستار ازدواج او با دختری به نام شیدا است، بیتوجه به احساسات حمید، بر تصمیم خود پافشاری میکند. حمید بر اثر جنگ با خانواده بر سر ازدواجش با حوری خسته میشود. در این میان امیر، دوست حمید به عنوان رقیب وارد روابط حوری و حمید میشود و حمید تصمیم میگیرد که خود را کنار بکشد و قربانی عشق شود. او همچنین از خانواده رانده و معتاد به مواد مخدر میشود. پیرزنی متدین به نام صفیه او را مییابد و سعی میکند به او کمک کند. آشنایی او با صفیه باعث تغییر سرنوشت حمید میشود. او برای بار دوم عاشق میشود و این بار به طور اتفاقی عشق او خواهر امیر است؛ کسی که عشق قبلی حمید را ربوده بود.