مار دم طلایی
این کتاب از سری داستانهای تخیلی ویژه کودکان است و درباره کشاورز فقیری است که در آسام، به همراه زن و هفت پسرش زندگی میکند و با این که روزگار سختی را میگذرانند هیچکدام از پسران حاضر نبودند کار کنند روزی آنها تصمیم میگیرند فرزند دیگری داشته باشند تا به آنها کمک کند اما هشتمین بچه معمولی نیست بلکه به صورت یک مار متولد میشود و موجب ناراحتی خانواده میشود . روزی زن مار را در خواب میبیند و مار از او میخواهد هر روز که برای خوردن شیر به خانه میآید یک اینچ از دم او را قطع کند که آن تکه تبدیل به طلا میشود .این کار را مدتی ادامه میدهد تا اینکه روزی پسران طمعکار مادرشان را وادار میکنند که بیشتر دم مار را قطع کند وقتی مادر این کار را می کند بلافاصله مار میمیرد و آن تکه دم او هم به طلا تبدیل نمیشود و بدین صورت همه از کاری که کردند پشیمان میشوند ولی دیگر پشیمانی فایدهای ندارد .