مهمانی کلاغ و روباه: شامل دو داستان
داستانهای حیوانات / افسانههای عامه / رنگآمیزی برای کودکان
یک روز روباه، کلاغ را برای مهمانی دعوت کرد. او برای ناهار آش درست کرده بود. بعد از حاضر شدن غذا، آن را در روی سنگی ریخت و خودش با چند لیس آش را خورد و کلاغ بیچاره فقط نوک میزد و چیزی نمیتوانست بخورد. بعد از نهار هم کلاغ را به دمش بست و کلی دوید تا دویدن را به او یاد بدهد، اما کلاغ از حال رفت. روز بعد روباه به مهمانی کلاغ رفت. کلاغ هم غذای خود را لای بوتههای پر از خاری ریخت. با اولین لیس، خون از زبان روباه جاری شد و کلاغ با نوک زدن تمام غذا را خورد. بعد روباه را روی دوش خود نشاند و پرواز کرد و در ارتفاع بالا او را رها کرد، اما دوباره نجاتش داد تا به او بفهماند که باید به خوبی از مهمان خود پذیرایی کند. شمارة (2) از مجموعة «داستانهایی برای نقاش کوچولو» دربرگیرندة دو داستان کوتاه همراه با رنگآمیزی با عنوانهای «مهمانی کلاغ و روباه» و «حکایت روباه و مرغهای قاضی»، برای کودکان گروه سنی «ب» است