راز جنگل سیاه
داستانهای فارسی - قرن 14
در دهکدة کوچک، مردی نجار به نام «آرشاویز» زندگی میکند. او صاحب همسر و سه فرزند است. در یکی از سالها، خشکسالی سختی درمیگیرد و خانوادة آرشاویز به سختی روزگار میگذرانند. آرشاویز بارها در خواب، جنگل تاریکی را میبیند، او به دنبال کشف راز خواب خود است، متوجه میشود که جنگل تاریک و طلسمشدهای وجود دارد که هیچکس جرات رفتن به آنجا را ندارد و پادشاهی دیوانه و طلسمشده در آن جنگل زندگی میکند، میوة درختی هست که میتواند پادشاه نگونبخت را به حالت عادی برگرداند. آرشاویز با گرفتن نشانههایی از پیرمرد خردمندی، برای کشف راز جنگل سیاه راهی میشود. کتاب حاضر برای گروه سنی «الف» به نگارش درآمده است.