پرواز
«سارا» دختر جوانی است که روزی عاشق فردی به نام «امید» میشود و بعد از مدتی در حالی که عاشقانه همدیگر را دوست دارند «امید» از دنیا میرود. «سارا» بر اثر شوک وارده، مدّتی ویلچر نشین میشود. مرگ «امید»، روزهای سختی را برای او به وجود میآورد و مدّتی بعد «سارا» با فردی به نام «سیاوش» که از ناحیة پا مشکل دارد آشنا میشود. با محبّتهای «سیاوش» و مداوای پزشکان، «سارا» توان راه رفتن مییابد. او در روستایی، مشغول به تدریس کودکان میشود و با بودن در کنار بچّهها و ماجراهای متعاقب و ازدواج با سیاوش، انگیزهها و امیدهای تازههای در وی به وجود میآید و او با عشق به زندگی ادامه میدهد.