سراب نیلوفرهای آبی: سر بر شانه زلال آب
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، جلد دوم از مجموعهی «سراب نیلوفرهای آبی» دربردارنده داستانی اجتماعی با محتوای موضوعی زندگی است. این داستان از زبان یک نوزاد روایت میشود که پدرش «نصرت» نام دارد. نصرت، مرد متکبر و تهیدستی است که زنها را قبول ندارد. مادر نصرت به او توصیه میکند که با همسرش مثل گاو و گوسفندهایش برخورد نکند، اما نصرت معتقد است که مرد جنس برتر است و هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام بدهد و... .