قصههای شیرین برای بچههای شیرین: ویژه متولدین خرداد
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای آموزنده / داستانهای کوتاه فارسی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانهای آموزنده کوتاه برای گروه سنی «ج» است. در داستان آهنگر با مرد مسافر میخوانیم: روزگاری مسافر رهگذر به چاهی رسید که تعدادی کودک بر سرآن چاه جمع شده بودند و هر وقت یک سنگی به درون چاه میانداختند. جلوتر رفت و از کودکان پرسید که ماجرا چیست؟ فهمید که دیوی به درون چاه افتاده و کودکان بر سر او سنگ میزنند. با خودش گفت جوانمردی نیست که موجودی را که به مصبیت دچار شده به حال خودش بگذارم. پس تصمیم گرفت دیو را از چاه نجات بدهد. وقتی دیو از چاه بیرون آمد به مرد مسافر گفت: به خاطر محبتی که در حق من کردی من هم وظیفه دارم این لطف تو را جبران کنم. پس من نام خود را به تو میگویم، هرگاه در زندگی به مشکلی درافتادی نام مرا به زبان بیاور. در چشم بههم زدنی حاضر خواهم شد وحاجت تورا برآورده میکنم. این را گفت و رفت. مرد مسافر به راه خود ادامه داد. رفت تا به شهر زامهران رسید. در آن شهر دوستی داشت آهنگر، پس به خانه او رفت. هدف نگارنده در این داستان این است که یادآوری میکند اگر به کسی خوبی میکنیم این کار بینتیجه نمیماند و چه بسا پس از مدتها ما نتبجه کارخوب خود را میبینیم.