تا درخت زیتون
این مجموعه حاوی تعدادی داستان کوتاه با این عناوین است: "دود و عود"، "راه در بیراههها گم میشود توقفی باید"، "تا درخت زیتون" و "تیکتاک". برای مثال در "تیکتاک" راوی با شنیدن صدای تیکتاک ساعت، گذشتهی نابسامان خود را در ذهن مرور میکند؛ روزی که به دختری دل بسته و نتوانسته بود به وصال او نایل شود، نیز روز مرگ پدر و مادرها. در این حال ندایی او را به خود آورده و به زندگی امیدوار میسازد. ندای غیبی به راوی خاطرنشان میسازد که به اندازهی تمام فرصتهای از دست رفته فرصت دارد تا با لحظهها همراه شود.