انتظار سحر
داستانهای اسپانیایی - قرن 16م. / نمایشنامه ایرانی - قرن 14
این نمایشنامه، تصویری است از زندگی دو انسان بی خانمان که ایام را با دایره زنگی و دورهگردی سپری میکنند" .نوروز "که یکی از شخصیتهای داستان است درباره مردم، گمان دیگری نسبت به دوستش ـ فیروز ـ دارد .او خطاب به "فیروز "میگوید" :به ظاهر بیاعتنا و بیحال و حوصلهشون نگاه نکن . خیال نکن چون غرق زندگی خودشون شدهاند، دیگه جز خودشون و نوک دماغشون چیز دیگهای نمیبینند .اگه شعورش رو داشته باشی که به جای حساسشون بزنی، اگه بتونی به اون تار کارتونک گرفته اعصابشون زخمه بزنی، اگه بتونی به روحشون نزدیک بشی، میبینی که چه جور بیتاب و بیقرار میشند، پر در میآرند و به طرفت پرواز میکنند ."