کتاب کوچک ارواح
شوخیها و بذلهگوییهای کودکان و نوجوانان / لطیفههای انگلیسی / هیولا - شوخیها و بذلهگوییهای کودکان و نوجوانان / شوخیها و بذلهگوییهای انگلیسی
دختر جوانی در راه بازگشت به خانه تصمیم گرفت از قبرستان عبور کند تا راهش کوتاهتر شود. به وسط قبرستان رسیده بود که احساس کرد کسی روی قبری ضربه میزند، با ترس و لرز جلو رفت و پیرمردی را نشسته روی قبر دید که چیزی روی سنگ قبر حک میکرد. دختر به پیرمرد گفت که ترسیدم که روح ببینم و از پیرمرد پرسید که آیا سنگ قبر میکند؟ پیرمرد برگشت و گفت، بله، هفتة پیش، پسر بیمبالاتم هنگام دفن، اسم من را اشتباهی نوشته است و من دارم آن را درست میکنم. کتاب کوچک ارواح شامل تعدادی لطیفه است که برای کودکان و نوجوانان به نگارش درآمده است.