مرثیهنامه: روز عاشورا محرم و صفر 1388
روضهخوانی / واقعه کربلا، 61ق. / احادیث شیعه - قرن 14
صبح زود بود. «جانونی» نگاهی به اطراف خود انداخت و دید که همة اهل منزل خوابیدهاند. او میدانست در خانه نان موجود نیست و از طرفی بچهها هم باید برای برگزاری یک مسابقة ورزشی، بیرون بروند. مادر و پدر خانواده هم به دلیل خستگی بسیار خواب بودند. شاید همة آنها به خاطر نبودن نان درخانه، مجبور میشدند، بدون این که صبحانه بخورند، از خانه بیرون بروند. به همین دلیل جانونی برای کمک کردن به آنها به دکان نانوایی رفت و نان خرید و بدینترتیب صاحبخانه را بسیار متعجب کرد. جانونی دانست که خوشحال کردن دیگران چقدر لذتبخش است. مخاطبان این داستان تخیلی و اجتماعی گروه سنی «الف» و «ب» هستند.