راز قطار آبی
داستانهای پلیسی انگلیسی - قرن 20م. / داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
آمریکایی ثروتمندی با نام «روفوس وان آلدین» نگران دخترش «روت کترنیگ» است. ازدواج دخترش با اشرافزادة انگلیسی تهیدستی با نام «درک» در آستانة فروپاشی است و روفوس از مدتها پیش دخترش را تشویق میکرده که از همسر بیوفایش جدا شود. روفوس منشی مخصوصش، میجرنایتون، را نزد درک میفرستد که با پرداخت مبلغی او را راضی کند تا بی سر و صدا از دخترش جدا شود، به خصوص که درک این اواخر معشوقة رقاصهای به نام «میرل» یافته است. روفوی برای این که دخترش را خوشحال کند، یاقوتهای تاریخی و نفیسی برای دخترش میخرد و به او هشدار میدهد که جواهرات را از کشور خارج نکند. روت بیتوجه به این هشدار پدر، همراه جواهرات با قطار آبی لندن را به مقصد منیس برای ملاقات دلدادة سابق کنت آرمان دولارش، ترک میکند. در پایان داستان با قتل روت و به سرقت رفتن یاقوتهای گرانبهایش مواجه میشویم.