سبد سفارش شما خالی است!

"رویا، دختری مستقل و با اعتماد به نفس، پس از اصرارهای فراوان خاله‌اش، راضی به ازدواج با پسر وی، پدرام، و مهاجرت به فرانسه می‌شود. پس از مدتی رویا متوجه ارتباط همسرش با زن دیگری به نام "ماریا" می‌شود. اعتراض‌های او به پدرام و مادرش هیچ سودی ندارد، بنابراین رویا از همسرش جدا شده و به تنهایی به زندگی ادامه می‌دهد، بدون این که خانواده‌اش کوچک‌ترین اطلاعی از موقعیت وی داشته باشند. چندی بعد رویا که به سرطان پیشرفته‌ی ریه مبتلا شده تصمیم می‌گیرد به ایران بازگردد و در آن‌جا، زندگی را وداع بگوید. او در بدو ورود به منزل پدری تمام آن‌چه را که از سر گذرانده، برای دیگران حکایت کرده و سپس برای همیشه چشم از دنیا فرو می‌بندد. چند سال پس از این ماجرا، پدرام که در ازدواج دوم نیز شکست خورده، برای دل‌جویی از رویا و بازگرداندن وی همراه مادرش راهی ایران می‌شود، اما با حقیقت تلخ مرگ وی روبه‌رو می‌شود. این کتاب علاوه بر داستان "در آرزوی خوشبختی"، دربردارنده‌ی داستانی دیگر با نام "داستان مبارزه" نیز است.‌