پیدایت کردم
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
در داستان کتاب حاضر، عروسی جوان، مادری مجرد و تنها، و مردی که حافظهاش را ازدستداده و هویتش مشخص نیست. ساری، فقط سه هفته از ازدواج لیلی مونروز میگذرد. شبی که شوهرش از محل کار به خانه بازنمیگردد، او خود را تنها و درمانده در کشوری مییابد که هیچکس را در آن نمیشناسد یورک شر شرقی: آلیس لیک در ساحل جلوی خانهاش با مردی غریبه روبرو میشود؛ مردی که نام خود را فراموش کرده و نمیداند آنجا در ساحل چه میکند. برخلاف آنچه عقل سلیم حکم میکند، آلیس مرد را به خانه خود دعوت میکند.