مرد دهم
جنگ جهانی دوم، 1939 - 1945 م. - داستان / داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
در یک زندان در بخشی از خاک فرانسه، که در اشغال ارتش آلمان است، عدهای فرانسوی در کنار هم جمع شدهاند. روزی یکی از زندانبانها به آنها میگوید که به سه نفر اعدامی نیاز است و آنها باید از میان خود سه تن را برگزینند. ده فرانسوی قرعه میکشند و در این میان قرعه به نام "شاول" وکیل ثروتمند دادگستری ـ میافتد. او حاضر میشود تمام داراییاش را در ازای جانش بدهد. "ژانویه" زندانی دیگر، میپذیرد به جای او اعدام شود در صورتی که وکیل طبق اسنادی تمام دارایی خویش را به خواهر و مادر وی بسپارد. پس از چهار سال وکیل آزاد میشود، در حالی که هیچ ثروتی ندارد. او پس از مدتی به خانهی سابق خود میرود و خواهر و مادر ژانویه را در آنجا میبیند. او خود را همسلولی ژانویه معرفی میکند و متوجهی کینهی خواهر نسبت به خود میشود، بنابراین خود را معرفی نمیکند و به عنوان خدمتکار در آنجا میماند. روزی یکی دیگر از زندانیان با نام "کاروس"، که همدست نازیها بوده، به آنجا میرود و خود را شاول معرفی میکند. او خود را نادم نشان میدهد و وانمود میکند دلبستهی خواهر ژانویه است. شاول ماهیت او را افشا میکند ولی قبل از تهیهی اسناد برای بازگرداندن مالکیت خانه به خویش با گلولهی کاروس میمیرد.