روایت عشق و مرگ سرجوخه کریستوف ریلکه
این منظومه کوتاه روایتی شاعرانه سربازی است به نام "کریستوف ریلکه "که به جنگ اعزام میشود و در میانه راه خرابیهای ناشی از جنگ را مشاهده میکند همرزم او جوانی است به نام "مارکی "که گل سرخی با خود دارد و یادگاری از معشوق اوست .او گلبرگی از آن را به کریستوف میدهد و خاطر نشان میکند این گلبرگ ـ نهاد عشق ـ از تو محافظت خواهد کرد .همین امر روحیه کریستوف را دو چندان میکند .سرانجام او با شجاعتی وصفناپذیر به قلب دشمن یورش میبرد و عاقبت کشته میشود .علاوه بر متن آلمانی، ترجمه فارسی و انگلیسی داستان، در کتاب درج گردیده است .