کاش ازدواج کرده بودم ...
در این کتاب، ماجرای دختری به نام "مرجان" بازگو میشود که به دلیل تنفر از خالهاش، او را تشویق میکند تا با برادرشوهرش (برادرشوهر مرجان) ازدواج کند در حالی که از بدیهای او سخنی به میان نمیآورد. اما خالهاش پس از ازدواج، کمکم به عیوب آن مرد پی برده از او جدا میشود و ....