پاداش صبر
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان حاضر، فراز و نشیبهای زندگی دختری به نام «ستایش» است. «ستایش» دانشجوی رشته فیزیک است که با خانمی به نام «عزیز» که او را خانواده پدری مینامد زندگی میکند. پدر چند سال پیش فوت کرده و ستایش خبری از مادر خود ندارد. عمّه او «سیمین» پسری جوان به نام «سیاوش» دارد که مدتی است ستایش به وی علاقمند شده است. بعد از مدتی آنها باهم نامزد میکنند. در طی بهدست آوردن اسناد و نامههایی، رازهایی از زندگی ستایش و پدر و مادر واقعی او برملا میشود که سرنوشت او را در مسیر جدیدی قرار میدهد.