حضرت ایوب (ع)
قرآن - قصهها / ایوب، پیامبر - داستان
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعه «داستانهای پیامبران» است که به داستان «حضرت ایوب(ع)» اختصاص یافته است. هدف از نگارش این کتاب، آشنایی گروههای سنّی (ب) و (ج) با داستانی اخلاقی از زندگی پیامبران است. در هر مجلّد یکی از بزرگان خانواده برای «فاطمه»، «جعفر» و برادر کوچکشان داستانی آموزنده بازگو میکند. در این داستان آمده است: مادربزرگ به دیدار یکی از خویشاوندانش به نام «عادل» میرود و بسیار ناراحت میشود. «عادل» مرد سالم و خوشبختی بوده که به صورت ناگهانی به بیماری سختی گرفتار میشود. مادربزرگ صبر و استقامت «عادل» را تحسین میکند و به صبر «ایوب» تشبیه میکند. این ماجرا سبب میشود تا مادربزرگ برای نوههایش داستان «حضرت ایوب(ع)» را بیان کند. «حضرت ایوب(ع)» زندگی خوبی داشتند، ولی شیطان طاقت دیدن خوشبختی ایشان را نداشت. شیطان تمام دارایی و فرزندان «ایوب(ع)» را گرفت و خودش را نیز ناتوان کرد. «ایوب(ع)» در هر حال شکر خدای یگانه را به جای آورد و تسلیم شیطان نشد و در پایان خداوند تمام آنچه را که شیطان از پیامبر گرفته بود به ایشان بخشید.