عرفان خودی در کلیات اقبال
مسالة خود در معارف بشری از مسائل بنیادی و پیچیدة علوم انسانی است. هدف اساسی ادیان الهی کشف اسرار خودی و رساندن آدمی به مقام شامخ خود است. بدینجهت خودشناسترین انسان یعنی حضرت امیرالمومنین (ع) میفرماید: خودشناسی سودمندترین شناختهاست. بنابراین خودشناسی به دلیل عظمت و اسرار بینهایت خود ضمن این که از اهمیت بسزایی برخوردار است، بسیار دشوار و ارزشمند میباشد. از این رو آیات و احادیث و آثار اندیشمندان اسلامی مملو از مسائل خودشناسی است. اقبال لاهوری به عنوان یک متفکر اسلامی که اسلامیت او پایة تفکرات اوست به تاسی از نصوص دینی به بررسی این مساله در آثار خود، خصوصا در کلیات اشعار فارسیاش پرداخته است. برای ارزیابی میزان اهمیت مسالة خود و خودی در منظر اقبال همین بس که هیچ کدام از شاعران به اندازة وی به این مساله از ابعاد مختلف نپرداختهاند. نگارنده در کتاب حاضر، تلاش میکند تا با پرداختن به شرح افکار اقبال و اظهار اسرار خودی و رمز بیخودی گامی دیگر در کشف اسرار اقبال بردارد.