کرگدنها (داستان کوتاه) کرگدنها (نمایشنامه در سه پرده و چهار تابلو) با کرگدن: شعری از گواتما بودا و تفسیری بر کرگدنها
این مجموعه حاوی داستان کوتاهی با عنوان "کرگدنها"، نیز نمایشنامهای در سه پرده با همین عنوان است که به همراه ابعاد و معانی کرگدنها، درج نظر نویسنده دربارهی کرگدنها، گفتوگو با اوژن یونسکو (نویسندهی اثر) و مروری بر زندگی و آثار وی به چاپ رسیده است. گفتنی است خاطرهای که رئیس دو روژمون در 1938 در شهر نورنبرگ آلمان شاهد آن بوده و برای نویسندهی داستان تعریف کرده، بنمایهی داستان کوتاه "کرگدن" شده است. خاطره از اینقرار است که همهی مردم در کنار خیابانها منتظر عبور هیتلر بودهاند و وقتی پیشوا از دور ظاهر میشود، مردم آنچنان به هیجان میآیند که گویی به بیماری هیستری دچار شدهاند و این هیستری مثل یک جزرومد دریا، با جلو رفتن هیتلر در میان مردم پیش میرفته است. گویندهی داستان ابتدا از این وضع تعجب میکند، ولی وقتی هیتلر به او نزدیک میشود و از پهلویش میگذرد او نیز به هیستری مبتلا میشود. دو روژمون احساس میکند که حالت عجیبی بر او مستولی شده تا اینکه نیرویی از عمق وجودش بالا میآید و در مقابل توفان همهگیر او را به مقاومت وامیدارد. او خودش را در میان تودهی مردم به شدت تنها احساس میکند. با این که در آن لحظه به فکر مقاومت نبوده، و دلایلی هم برای آن به ذهنش خطور نمیکرده است، اما تمام وجودش مقاومت میکند. نقطهی شروع نگارش کرگدنها، این خاطره است. گفتنی است نویسنده در این داستان کوتاه از بیماری واگیردار پیروی کورکورانه ـ که در نهایت به از خودبیگانگی منتهی میشود ـ سخن به میان آورده و در آن از روشنفکران، منطقدانان، فلاسفه، و سیاستمداران انتقاد میکند.