آن نگاه افسونگر
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: ««دیوید» درحالیکه در آن هوای گرم تابستان، دانههای درشت عرق بر روی پیشانیاش نشسته بود، شیشه اتومبیل را بالا برد و پتو را که کمی از روی رابین کنار رفته بود بر رویش کشید. «رابین» تب داشت و میلرزید. دستش را بر روی پیشانی «رابین» گذاشت».