قصههای شیرین برای بچههای شیرین: ویژه متولدین آذر
داستانهای حیوانات / داستانهای کوتاه فارسی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانهای آموزنده کوتاه برای گروه سنی «ج» است. در داستان کسب اجازه میخوانیم: روزگاری در زمانهای قدیم در یک مزرعهای حیوانات زیادی با هم زندگی میکردند. این حیوانات صبح زود با صدای خروس بیدار میشدند و هر کدام مشغول کاری در مزرعه میشدند. تا اینکه در یکی از روزها اسب بیچاره که بارهای مزرعه را با گاری جابهجا میکرد سرما خورد و به طبیب احتیاج پیدا کرد. در حالی که اسب به مطب بز میرفت، سر راهش به الاغ برخورد و الاغ متوجه شد که اسب حالش خوب نیست و دارد برای مداوا به مطب بز میرود. الاغ بدجنس همین که چشم اسب را دور دید به طرف اصطبل رفت و مقداری علوفه اسب را که او برای روز مبادا ذخیره کرده بود برداشت و بدون اجازه خورد. هدف نگارنده در این داستان کوتاه این است که به کودکان یادآوری میکند همیشه به حق خودشان قانع باشند و هرگز در هیچ شرایطی حاصل زحمات دیگران را بدون اجازه آنان به نفع خود استفاده نکنند.