گذشته
داستانهای فارسی - قرن 14
دست سرنوشت، زندگی دختری به نام باران را با مردی به نام کیان گره میزند. باران در مسیر عشقی ناخواسته به کیان که گانگستری آلوده به تباهی و سیاهی است، قرار گرفته و در گریز از اسارت این حس، پی به گذشته دردناک خودش میبرد. حقایق گذشته، او را به کیان پیوند میدهد و کیان تمام توانش را برای نجات دخترک از مهلکهای که وی را قدم به قدم به مرگ نزدیک میکند، به کار میبندد. در این مسیر، کیان با طی آن با گذشته تباه خودش میستیزد تا کورسوی روشنی برای داشتن آیندهای پاک و سالم بیابد.